Saturday, May 19, 2012

داستان هم پیک شدن موسی با امام نقی


روزی امامنا نقی به همراه موسی نبی برای گفتگو در مورد روشهای نوین نبوت و امامت به خارج شهر رفتند,هنگام گفتگو به رود خانه ای رسیدند ,نقی به موسی گفت مکان زیباییست بنشین آب انگوری بنوشیم,پس از اندکی موسی برای تفحص خواست به آنسوی رود برود,همین که عصای خود را بر آب کوبید کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة از آب بیرون آمد : مرتیکه تو آدم نمیشی؟سری پیش هم تو نیل زدی تو سرم هیچی نگفتم... امام نقی در حالی که آب انگور مینوشید مشغول تماشای جماع سهمگین آن ماهی با موسی شد.


از ابولاشی

No comments:

Post a Comment