Friday, May 11, 2012

دین در خانواده محمد – 1


بخش یکم- عبدالمطلب – پدربزرگ

عبدالمطلب، رییس قبیله قریش، و همچنین پدر بزرگ محمد بود. اینکه چه دینی این شخصیت تاثیرگذار در زندگی محمد داشته است، می تواند قابل توجه باشد! عبدالمطلب پرستنده بت های اساف و نائله بود. اساف و نائله، دو کاهن اجنه بودند. سنت تاکید داشت که آنها به سنگ تبدیل شدند وقتی که در خانه کعبه عمل زنا انجام دادند. مجسمه های این دو بت، بر روی چاه زمزم هم نصب شده بود. ابن هشام، که قدیمی ترین کتاب درباره زندگی محمد را نوشته است، درباره عبادت این بت ها کنار چشمه زمزم صحبت کرده است! همچنین از قربانی حیوانات برای این بت ها خبر داده است.(1) از این قضیه می توان به این صورت برداشت کرد، که چاه زمزم به عبادت این دو بت-کاهن اختصاص داشته است. شواهدی هست که نشان می دهد، عبدالمطلب کسی هست که این چاه را به این دو بت-کاهن اختصاص داده است! یکم عبدالمطلب چاه زمزم را کنده است.(2) دوم، عبدالمطلب به وضوح یکی از عبادت کنندگان این دو بت بوده است. او می خواسته است تا یکی از پسران خودش را پای این بت-کاهن ها قربانی کند. نام آن پسر عبدالله، پدر محمد بود. هنگامی که عبدالمطلب می خواسته است با خنجرش قربانی را اجرا کند، برادرش پسرش را نجات می دهد.(3

رسم قربانی انسان برای اجنه یا شیاطین، رسمی بود که نه تنها مختص عربستان بلکه در خیلی از مکانهای دیگر دنیای کهن انجام می شده است. قربانی فرزند به شیطان حتی حالا در مکان های دورافتاده تایلند برگزار می شود. این واقعیت که عبدالمطلب قصد قربانی پسرش را در مقابل این دو مجسمه داشته است؛ نشان از وابستگی او به دین جنیان یا شیاطین داشته است

سومین مطلبی که نشان می دهد، عبدالمطلب این دو بت را بر چشمه زمزم قرار داده است؛ ارتباط تنگاتنگ او با کاهنین آیین اجنه بوده است! عبدالمطلب وقتی دچار مشکلی می شد با آنها مشورت می کرد. آنها مشاورانش بودند و او حتی راه زیادی پیمود تا با یک کاهن معروف مشورت کند، وقتی مشکلش با قبیله قریش بر سر چاه زمزم بالا گرفت! عبدالمطلب، کاهنه ای معروف را برای حکمیت در این قضیه در نظر گرفت. و این کاهنه همان کسی بود که بعدها دو کاهن خطرناک جن، سطیح و شک را به عنوان کاهنان بعد از خود انتخاب کرد.(4) الحبیبه درباره این دو کاهن جن می گوید

ایشان کاهنان اعظم بودند. کسانی که به اسرار دین جن دانایی و اشراف داشتند!(5

ابن هشام به این کاهنه معروف اشاره کرده است

او، کاهنه اعظم رییس قبیله سعد هثیم بود(6) وقتی مساله ای بین عبدالمطلب و بنی کلب پیش آمد، او پیش کاهنه جن به نام ربیعه بنت الاسدی برای حکمیت مراجعه می کند. (7) همچنین هشام، پدر عبدالمطلب با کاهنی از قبیله خوزیه مشاوره می کرده است!(8

تمام این مثال ها و مثال های فراوان دیگری این پیشنهاد را می دهد که خانواده محمد و بالاخص عبدالمطلب پرستندگان دین جن در عربستان بودند

اگر هنوز هم این مساله برای شما قابل قبول نیست، دو مورد دیگر هم به این موارد اضافه می کنم. عبدالمطلب پسرش عبدالله را از طریق کاهنه ای به نام خطبه به جن خاصی که آن کاهنه متصل بود، اختصاص می دهد. او پسرش را برای دیدار این کاهن به شهر خیبر می برد(9) هنگامی که او خطبه را دیدار می کند، مراتب آمادگی خود را برای قربانی پسرش در صورت دستور کاهنه ابراز می کند! مشخص است که فرزندان پیروان مذاهب مخفی و اسرارآمیز جن برای ارواح خبیثی که از طریق کاهن به او متصل بوده اند، قربانی می شدند. یا کاهن از آنها می خواست که چند سگ یا حیوان دیگر به این روح بدطینت تقدیم کنند. عبدالمطلب آماده بود تا پسرش را در پای این جن-شیطان که خطبه کاهنه یا مدیوم آن بود قربانی کند. ابن هشام جواب کاهنه به درخواست عبدالمطلب را به این صورت بیان می کند:

بعد از یک روز پیش من باز آی، تا زمانی که کسی که من به او ارتباط دارم پیش من بازگردد.(10

جن-شیطان پیش خطبه می آید و کاهنه مزبور به عبدالمطلب اطلاع می دهد که می توان شتر به جای فرزندش که بعدها پدر محمد می شود قربانی کند

وقتی می خواهیم درباره دین کسی تصمیم بگیریم می توانیم در بیشتر موارد به این مساله نگاه کنیم که آن فرد فرزندانش را برای عبادت و انجام مناسک دینی به کجا می برد. اگر این بچه ها را به کلیسا ببرد، معلوم می شود که مسیحی است و اگر آنها را به کنیسه ببرد معلوم می شود یهودی ست اما وقتی آنها را در یک مراسم مخفی که توسط یک کاهنه جن-شیطان اداره میشود شرکت می دهد، می توان نتیجه گرفت، که او به همین مذهب اسرارآمیزی تعلق دارد که این کاهنه ارائه می دهد. در آن زمان کلیساهای زیادی در عربستان بودند. به خصوص در شهر نجران. همچنین کنیسه های زیادی در نزدیکی مکه بودند. اما عبدالمطلب تمام این ها را رها کرد و حتی جان پسرش را به کاهنه جن-شیطان پیشنهاد داد

مساله بعدی علاقه او به پیدا کردن همسر آینده محمد از میان کاهنه های جن است. او عبدالله را با تعداد زیادی کاهنه جوان جن آشنا می کند. یکی از این موقعیت ها که در کتاب حبیبه می آید بدین صورت است

زمانی که عبدالمطلب پسرش را برای ازدواج آماده می کرد. به کاهنه جنی از قبیله توبباله رسید، شهر کوچکی در یمن. نام کاهنه فاطمه بود دختر مار الخثعمیه. (11

کاهنه دیگری که عبدالمطلب به پسرش پیشنهاد داد، رقیه بنت نافل بود. ابن هشام اشاره می کند که عبدالمطلب او را در کنار کعبه به عبدالله معرفی کرده است. جایی که این کاهنه قسمتی از آیین های سری بوده است که درون و اطراف کعبه برگزار می شده است!(12

سرآخر، عبدالمطلب آمنه را به همسری محمد بر میگزیند که خاله او سودا بنت زهرا کاهنه اعظم جن در مکه است. الحلبی تاکید می کند که این ازدواج برای نزدیکی عبدالمطلب به کاهنه اعظم، سودا بنت زهرا ست.(13

پس عبدالمطلب چاهی که کنده است و به دو بت جن-کاهن اختصاص می دهد و همچنین قصد دارد پسرش را در این راه قربانی کند. او حتی سعی در ارتباط فامیلی با کاهنه های این آیین دارد و از طرف دیگر از آنها مشاوره می گیرد. اینکه ادعا کنیم عبدالمطلب آیینی غیر از آیین جنیان داشته است کار سختی است

1- Ibn Hisham, I, 69
2- Ibn Hisham, I, 117, 118
3- Ibn Hisham, I, 126; Halabieh,I, 58
4- Halabieh, I, 121
5- Halabieh, I,122
6- Ibn Hisham, I,119
7- Al-Nuwayri, Nihayat al-arab fi funun al-adab, 3, 133
8- Al-Nuwayri, Nihayat al-arab fi funun al-adab, 3, 123
9- Ibn Hisham, I, 126,127
10- Ibn Hisham, I, 126; Halabieh, I, 58
11- Halabieh, I, 63
12- Ibn Hisham, I, 128
13- Halabieh, I, 73,74

از صحابه سوال کننده و دو نیم شونده

No comments:

Post a Comment