Wednesday, April 11, 2012

نقی و آموزش کار حرام با بادمجان


امام(رپته) در حالی که بادمجانی در دست داشتند و با خوشحالی و شتابان به سمت بیت حرکت می نمودند، پیرمردی که از دوران کودکی امام به ایشان علاقه داشت و به امام آب نبات می داد و(بیییییب)می نمود، از آن کوچه می گذشت تا امام را دید فریاد زد یا گلم، یا ابن رسولولو، مسئلتون؟؟؟؟؟؟ امام که کینه از آن پیرمرد در دل داشت فرمودند مسئله تو چیست سئوال را بگو؟ پیرمرد پرسید من با وجود اینکه عمری از من گذشته هنوز متوجه نشدم چه زمان کاری حرام است؟؟؟
امام که اشک در چشمانشان جاری شده بود با یک چشم بهم زدن یک دست پیر مرد را گرفته و پیچانده و پیرمرد را با صورت به دیوار چسبانیدند و خشتک او را درانده و سر بادمجان را تا نیمه در مقعد او کردند و فرمودند آیا خوشت آمد پیرمرد با صدای لرزان فرمود نه ابن رسولولو، سپس امام بادمجان را تا ته در مقعد آن پیرمرد کردند و پیرمرد فریاد زد جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااان. امام فرمود در این لحظه که تو لذت بردی این کار حرام است اما تا زمانی که لذت نمی بردی این کار حرام نبود.
سپس این حدیث را از جدشان برای پیرمرد بیان کردند: کلاً اگر طوری شود که انسان خوشش بیاید حرام است و اندر حرام.
روایاتو لکسار بخش دیدگاه امام در مورد حرام

از ریکی نقی

No comments:

Post a Comment