Tuesday, April 17, 2012

حماقت بیش از حد مردم سامرا(ایران)

در سنه 1357 فرار شمسي، امام نقي كه رگ خواب مردم سامرا دستش آمده بود، با وعده آب و برق مجاني توانست خليفه عباسي را سرنگون كرده و اندكي بعد آن عاشقان مفت خوري را به گُه خوري راضي كند.آن مقام عظما كه از علم لدني كشور داري برخوردار بود و مي دانست كه مردم سامرا به عافيت دوران خليفه عباسي بد عادت شده اند، لذا در يك سخنراني مردم شكن، از آنان خواست تا به خاطر در خطر بودن انقلاب نقوي و تكليف اسلامي، با مأموران همكاري فرموده تا سه عدد چوب بر ماتحت آن "مردم هميشه در صحنه ي شدن" فرو بنمايند. آگاهان بعدها فاش نموده اند كه روي چوب ها به خطي لدني به ترتيب تايپ شده بوده "جنگ با دُژمن"، "محدوديت هاي اقتصادي اجتماعي" و "ولايت مطلقه نقوي". مردم كه به فرزانگي آن امام حمام اعتقاد داشتند اولش با جان و دل و انصراف از صرف هزينه وازلين، همكاري انقلابي نمودند. ولي بعد از مدتي كم كم صداي اهل سامرا درامد كه اي بابا اين جوري كه نمي شه رفع حاجت كرد، آقا يه كم فكر ملت باشين! بعد از يك دهه كه ديگه داشت چوب ها به حلق ملت مي رسيد، امام با اظهار اينكه در مقابل رفع آن توفيق الهي مجبور به سركشيدن جام زهر است دستور داد يك چوب رو دربيارن. نصف ملت شادمان و راضي شدند و پيام هاي مدح و تشكر ارسال و جشن پيروزي بر گزار كردند و البته عده اي هم كه تازه كاليبر سايز كرده بودند از بسته شدن بزرگراه بهشت موعود ناراحت بودند و مدام دنبال پيشنهاد چوب هاي جايگزين به امام بودند. اندك سالي به تعريف و تمجيد از عقل و شعور و درايت آن امام فرهمند گذشت تا اينكه امام نقي ريق رحمت را سركشيد و تقي جاي او را گرفت. تا چندي بعد صداي 50درصد باقيمانده كه هنوز راضي نشده بودند بلند شد كه اي بابا هنوزم سخته! نه مي شه درست راه رفت نه مي شه نشست؛ مقام عظماي امامت براي اين كه دل بقيه رو هم به دست بياره دستور داد چوب دوم را هم بكشند بيرون ولي در حد ختنه گاه محض احتياط و مصلحت باقي بماند. با اعطاي اين مجوز سخاوتمندانه مردم سامرا توانستند اندكي بيشتر به كار و زندگي برسن و 25 درصدي به 50درصد رضايتمندان اول اضافه شدند كه نه بابا انگار اين امام يه چيزي حاليشه! آنگاه امام تقي به پشتگرمي 75درصد مشروعيت به دست آمده 10سالي سعي كرد حال 25 درصد مابقي را كه هنوز به اين رأفت اسلامي و عطيه نقوي راضي نشده بودند بگيرد. مورخان نقل مي كنند پس از آنكه او برنامه حالگيري را به كل منطقه تسري داد و تقريبن همه جهان دُژمن او خطاب مي شدند، در سنه 1396 فرار شمسي، او هم ريق رحمت را سر كشيد و نقَويون اعلام كردند كه با خروج چوب سوم از ما تحت ملت سامرا سيستم حكومتي به عوام سالاري نوين تغيير مي يابد. آگاهان نقل مي كنند سه چوب رفع شد و البته نقويون به ريش مردم سامرا مي خنديدند كه آن ملت فهيم از وجود چوب نامرئي شماره 4 با عنوان "تكليف مداري اسلامي" غافل اند. بدين ترتيب بود كه قرن ها ياسين "حق مداري فطري" بر گوش اهالي سامرا كارگر نيفتاد و جانشينان امام تقي منشور "حقوق بشر" را به دليل غير علمي بودن رد كرده و مردم سامرا نيز البته نه به دليل اين افاضات بلكه به خاطر ذهنيتي كه از قطر منشور سفالي حقوق بشر كوروش داشتند، تنها ملتي در جهان ماندند كه به انكار حقوق خود اصرار ورزيدند.


No comments:

Post a Comment