سپور ارغوانی پوش شهر سامره به حضور امام رسید و گفت"ای عادلترین امامان, بقچه ای پیدا کرده ام که 100000 کرور ملیون هزار و شونصد دینار در آن است. علیرغم درآمد ناچیز و قسط ها و قرضهایی که داشتم، بر وسوسهای بزرگ غلبه کردم و بقچه را به حضور شما آورده ام تا شما مصلحت را چه دانید.
امام در حالی که لبخندی موذیانه بر لب داشتند و سبیل مبارک را تاب میدادند بقچه را در خورجین شمقدر گذاشتند و قبل از آنکه با ذوالنقار آن رفتگر را به دو نیمه عادلانه تقسیم کنند فرمودند: بوالله هر کس که توانسته باشد تا این حد بر وسوسه درونی خود پیروز شود و امین باشد قاعدتن از اسلام خارج شده و حکمش مرگ است.
راویان نقل میکنند شهر سامره در غیاب سپور ملحد به گند و گه کشیده شده بود و امام موفق شدند با دینارهای مصادره شده, دفترهای مبادله فرهنگی در برزیل و تایلند را افتتاح کنند و تعدادی از اصحابِ کفِ انگشت به دهان خود را به آنجا اعزام دارند.
از
ماما یقن
No comments:
Post a Comment