Tuesday, April 10, 2012

امام نقی و پا منبری هاش


روزی امام در راه مسجد برای موعظه مرد پیری را دید که با عجله حرکت میکند. بدلیل کهولت سن امام را نشناخت و آدرس مسجد سامرا را از امام پرسید. امام فرمود برای چه امری آنجا میروی؟ پیرمرد گفت میروم پای منبر مولایم امام نقی!
امام که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید گفت چه مطالب مهمی آنجا عنوان می شود که اینقدرعجله داری. 
پیرمرد گفت والا من زیاد از این خزعبلاتی که میگه سردر نمیارم ولی شنیدم ساندیس نقوی پخش میکنند. امام ناگهان از فرط عصبانیت ذوالنقار از غلاف بیرون کشید تا وی را دونیم کند.
پیرمرد در حالیکه از ترس به خود بول میکرد گفت: باشه هرچی شما بگین اصلن گور بابای نقی ...

از بادمجانی که اسلام آورد

No comments:

Post a Comment