Wednesday, August 8, 2012

شعری در وصف مولای قاتلان علی


سالروز مرگ قاتل تاریخ است امروز
روز خودزنی‌ و گریه و زاریست امروز

او را، قتل و کشتار کار , و علی‌ نام است
روایت است غذایش خرما و کمی‌ نان است

گویند محترم بود و آقا , و با کسی‌ نداشت کاری
با احترام میکشت و جز کشتن کافر نداشت راهی‌

غافل از آنکه اوخود کافر بود و دشمن خدا
از متجاوز گر و غارت گر نبود راهش جدا

گویند مهربان بود و یتیمان بی‌ پدر را, پدری میکرد
پشت بیوه زن بود و زندگیشان به خوشی‌ سپری میکرد

غافل از اینکه مردان هوشیار, سر می‌برید وغارت زیور میکرد
بچه ها را بازی می داد و با زنان مردم خستگی‌ خود بدر میکرد

توپنداری که او شیر خدا بود و نبود تا ابد سرتر از او ؟!!
مولا و جانشین پیامبر او بود و نیافرید خدا برتر از او ؟!

آری او جانشین پیامبر خون خوارتر و بی‌شرم و بی‌حیاتر از خود بود
که اطاعت میکرد از سرور خود و می تاخت و می‌ساخت از خون رود

افتخارش ضربه شمشیرش بود که صد سر به یک ضرب می زد
با قامت کوتاه و افکار‌ زارش, تمام عمر فقط به یک در می زد

شرور و یاور شیطان بود، و صاحب خانه و مالک آن در
که خود تباه می‌‌شد و بی‌ پروا,می‌‌ تاخت این ور و آن ور

نکن گریه و مزن بر سر , به خاطر یک تیمار و یک جانی
که اینهمه بدبختی و ظلم را او و دینش است باعث و بانی‌

آ.ن

No comments:

Post a Comment