Friday, August 31, 2012

امام و غافلگیر نمودن اصحاب


جمعى از اصحاب خدمت امام رسيدند و نگرانى خود را از احتمال ضايع شدن امام در لحظه ورود به اجلاس سران بى تعهد ابراز داشتند،حضرت لبخند مليحى زد و راهى جلسه شد.به محض ورود امام نقى حضار با سرعت بلند شدند حتى چند فلج مادرزاد هم توانايى ايستادن پيدا كردند،ابولاشى مسرور پرسيد يا نقى چقدر محبوب هستى، امام سرى به نشانه تاييد تكان داده و با سر ذوالنعوذ مباركش به مانيتور اجلاس اشاره كردند،ابولاشى متحير ديد كه حضرت با استفاده از علم لدنى عبارت "نشسته! ميخ در ماتحت اش شكسته" را به ٥٤ زبان زنده دنيا در مانيتور انداخته است. ابالاشى جيغ خفيفى زد و از حال برفت!

از  آشپز النقى

سوره روز الهی


ای رسول خدا ! روز خود را چه کار کردی؟ (1) من پیروز هستم امروزم را مشغول انجام اعمال و رفتار الهی بودم (2) صبح که از خواب بلند شدم دیدم تمام شب دمر خوابیده بودم(3) بعد دیدم که طراوت هنوز خواب است (4) او را بلند نکردم بلکه به تنهایی به خیابان رفتم (5) در رستورانی یک نیمروی الهی خورم با آب پرتقال الهی و یک قهوه الهی (6) بعد دست کردم جیبم دیدم پول نداشتم (7) گویا طراوت آن را برداشته بود چون مدت معین و مبلغ معین بود و حق الهی داشت که پول را بردارد(8) بعد از اینکه صبحانه خوردم به خانمی که آنجا کار می کرد گفتم : (9) من رسول خدا هستم و باید به جای پول تو را بوس کنم (10) زنیکه یک کشیده شیطانی به گوشم زد (11) و گفت پول می خواهم(12) من هم گفتم باید ثابت کنی که نان و تخم مرغ و قهوه حلال بوده است وگرنه شکایت الهی می کنم(13) صاحب رستوران آمد (14) او در باران آمد (15) به من گفت خبر مرگت چی می خواهی ای پیامبر دو عالم؟ (16) گفتم من پیروز پیامبر خدا هستم و صاحب کتاب (17) آیا شرم نمی کنید که تحقیق نمی کنید که آیا آن گندم به دست کفار کشت شده است یا مومنان؟ (18) من از کجا بدانم ؟ (19) شما اگر به خدا ایمان دارید نشان دهید که نان شما از گندمی درست شده است که کشاورز آن مومن به الله بوده است؟ (20) صاحب رستوران معذرت خواست و گفت براستی که رسول خدا هستی و تازه کمی هم پول برای این کار اشتباه به من داد که خمس درآمدش بود (21) من هم دیگر به آنها گیر الهی ندادم چون خداوند رحیم است (22) براستی که خداوند عادل و دانا است(23) بعد از کنار یک مغازه رد شدم که مجسمه های زیادی در آن بود که تبلیغ کفر وبت پرستی بود (24) ابراهیم وار در آن مغازه را شکستم و تمام مجسمه ها را به زمین انداختم الا یکی از آنها را (25) کارت صاحب رستوران را روی دوش آن مجسمه قرار دادم (26) بعد پلیس آمد و آن مجسمه را به اداره پلیس برد تا از او تحقیق کند(27) من مطمئن هستم که خدایان آنها نمی توانند حرف بزنند (28) پس حق با من بود و آنها کافر بودند (29) بت می پرستیدند(30) همانا به درستی که این است و جز این نیست که خداوند راست می گوید (31) در ضمن مقداری جواهر و عتیقه الهی و انگشتر الهی نیز با خود برداشتم (32) تا سر نماز به یک گدایی که نیازمند است بدهم (33) ما همه نیکوکار هستیم (34) خدا با ماست (35) او بر همه چیز استوار است (36) اوست که به ثروتمندان رحم نمی کند (37) خب بقیه را بعدا بگو ای رسول خدا ! (38) من باید بروم و خلق کنم چند جانور تازه را (39) همه از ما هستند و به سوی ما برگشت ناپذیرند (40) دست ما روی همه است (41) قوقولی قوقولوی خداوند در همه قدقدهای شما باد (42) اگر ایمان شما کم شود (43) 

از  پیروز فرستاده خدا

علت مرگ 10 تن از ائمه معصوم



روزی ابولاشی بر امام نقی وارد شد و گفت: چگونه است که از میان شما ۱۴ معصوم ۱۰ تایتان با زهر به شهادت میرسید! آخه مگه میشه یه خاندان انقدر اسکل باشه؟ امام فرمود: لعنت خدا بر این کفار را که خودشان با زبان خوش نمی آیند ما را شهید کنند، مجبوریم به مرگ طبیعی بمیریم بعدا بگوییم به ما زهر خوراندند تا شهید قلمداد شویم...

از ابو قشنگ


Monday, August 27, 2012

امام و صیفی جات


امام همیشه خیار را نصیحت می کردند که از بلال یاد بگیرد و اقلا اذان بگوید! نقل است از شدت نافذبودن سخنان امام،بادمجان از گوشه ای از آشپزخانه این کلام را شنید و مسلمان شد.
نقی،امام صیفی جات

از نقی معلم

امام نقی (ع) و تشریح علل عقب ماندگی کشورهای اسلامی


به خدا سوگند اسلام به هر سرزمینی که قدم گذاشت، جز شکوفایی، امنیت و رحمت نیاورد. اما متاسفانه به علت حرکت مداوم پوسته زمین و جا به جایی قاره ها، امروزه آن سرزمین ها در دست کفار و مشرکین قرار گرفته است.

امام نقی (ع) و تشریح علل عقب ماندگی کشورهای اسلامی

از صیغه مضارع نقی

Saturday, August 25, 2012

امام نقی و نماز صبح


سحرگاه نوزدهم رمضان بود. مولا نقی از رختخواب بیرون پرید، لی لی کنان نعلین به پا کرد، به حیاط رفت و پای حوض وضو ساخت . کنار موال دستی به سر و گوش عفیر کشید و چشمکی به شمقدر زد. مرغابی ها بال بال می زدند. گربه ای از سر دیوار معو کشید. امام فرمود :« پیشته، پدرسوخته!!! » مرغابی ها بیشتر بال بال زدند. امام رو به آنان نیشخندی زد:« امروز وقتش رو ندارم. »
امام دشداشه محکم کرد و در حیاط را باز کرد و خواست قدم بیرون بگذارد که دستگیره در به آستین ردایش گرفت. امام خندید، آستینش را آزاد کرد و به سمت مسجد به راه افتاد. آسمان شهر تاریک بود و صدای عوعوی سگ می آمد.
امام وارد مسجد شد. سامریان گوشه و کنار صحن به خواب رفته بودند. امام سری تکان داد، نیم لبخندی از سر مهر زد و رو به آسمان زمزمه کرد:« فزت برب الکعبه!! »
بعد پاورچین پاورچین جلو رفت و تر و فرز جیب تک تک سامریان را خالی کرد. شمشیر و قرآن جیبی و مهر ابن ملجم را نیز از بغلش بیصدا بیرون کشید، بعد شمع های مسجد را یکی یکی پف کرد و در جیب گذاشت. دست آخر هم نعلین های دم در را درون گونی ریخت و راهی مسجد بعدی شد. 

اپیزود سوم - مظلومیت نقی و راهکارها
**

از  شلغم النقی

کلید مغزم کو؟


روزي ابولاشي مشغول بحث و مجادله با يكي از كفار سامرا بود كه امام نقي بر ابولاشي دخول كرد و با يك پس گردني به او فرمودند: ابله مگر نميداني كه خداوند عمدا بر قلوب آنان قفل زده تا نور ايمان بدان وارد نشود تا آنها را در قيامت عذاب كند!؟
ابالاش از كرده خود نادم شده بود كه ناگهان يكي ديگر از كفار سامرا وارد شد و به كافر اولي گفت: دوست من مگر نميداني كه اسلام بر مغز آنها قفل زده كه مبادا با فكر كردن به اعتقاداتشان، ايمانشان متزلزل شود!؟
نقل است كه امام و ابولاشي مدتها بدنبال كليد قفل مغزشان ميگشتند اما آن را نيافتند.

از  نقی نقوی

نظریه جدید امام راجع به شکل هندسی زمین


امام نقی(ع) پس از مطالعه داستان نوح، به منبر(ع) رفته و فرمودند: زمین نه صاف است و نه گرد، بلکه قاشقی شکل است! به طوری که اگر باران به اندازه کافی ببارد، سرتاسر زمین پر از آب می شود!

از صیغه مضارع نقی

سوره راه کج


ای رسول ما ! هیچکس الکی کفش نپوشید (1) هیچکس الکی غذا نخورد (2) هیچکس الکی به جنس مخالف نزدیک نشد (3) در هر کاری که می کردند ما هم با آنها بودیم (4) ما حتی زودتر از آنها با آنها بودیم (5) و همه چیزها را اول ما می دیدیم (6) تا از خطر آنها را آگاهی دهیم (7) ولی آنها سپاسگزار نبودند (8) برگهای تاریخ را ما با خط سیاه نوشتیم ولی آنها سواد خواندن نداشتند (9) هر کسی بیهوده به دنیا آمد و بیهوده در این جهان زندگی کرد (10) جهان باید بیهوده ادامه یابد (11) تا یک نفر از مردان خدا , پیروز جهان شود (12) و مردم را به راه کج هدایت کند (13) نه آن راهی که مستقیم است و اصلا بی کیفیت و حال و حوصله آدم را سر می برد (14) راهای کج کوهستانی است و زیباست (15) راههای مستقیم صحرایی است (16) ما زندگی را در کوه ها پیشنهاد می کنیم (17) نه در کویر ها و صحراها و جایی که شتر است (18) باشد که یاد بگیرید (19) ای رسول خدا ! قطب نما فقط برای این است که تو نماز بخوانی (20) بترس از کسی که با قطب نما مسیر را به تو نشان می دهد (21) او فردا می تواند ادعای خدایی هم بکند که راه را بهتر از تو بلد است (22) ای رسول ما ! به هیچکس توهین نکن و هیچکس را مسخره نکن به جز آنهایی که شایسته توهین و مسخره شدن هستند (23) مثل امامان شیعه که اگر حرف راست بزنند آدم تعجب می کند و اگر کاری شایسته از آنها سربزند آدم شاخ در می آورد(24) ای رسول ما ! بهترین بنده خدا کسی است که با کله حسن عباسی ( ید الله قزوینی ) فوتبال بازی کند (25) ما همه راه ها را به تو نشان دادیم فقط تو کج ترین راه را انتخاب کن (26) فراموش نکن که ریشهای خدا هر کدامش مثل یک ریسمان است (27) از آنها به جای نخ دندان استفاده کنید (28) لنس آرمسترانق به ما توهین کرد و تمام عنواین قهرمانی او را از او گرفتم (29) باشد که عبرت بگیرد (30) ما با کسی شوخی نداریم (31) ای رسول خدا ! آدم بد یعنی آدمی که تو را تنها می گذارد (32) برای همین روی کسی حساب نکن (33) مگر اینکه او حتی برای تو از جان خود بگذرد(34)

از  پیروز فرستاده خدا

Friday, August 24, 2012

مسلمان شدن گالیله به دست امام نقی


بزرگی اسلام


اسلام دین گام های بینهایت بزرگ است. چنانکه اگر بخواهید فاصله میان اسلام تا انسانیت را با یک گام بپیمایید، نه تنها خشتک، بلکه ماتحتتان نیز جر میخورد!

امام نقی (ع) در جمع سران ماله کش (ع)

از  صیغه مضارع نقی

Thursday, August 23, 2012

توهین به مقدسات بد است ((قال امام نقی))


امام نقی در جمع ائمه و انبیا: «توهین به اعتقادات دیگران، کار زشتی است، اصلا هر کسی که چنین کاری کند، خر است!»
حضرت ابراهیم (ع): « در حالی که تبر خود را پنهان می کرد، زیر لب فرمودند: «خر خودتی و هفت جدت، بچه هشت ساله را که امام کنند، همین می شود دیگر!»


از  وبلاگ گمنامیان

یک حدیث واقعی از رافت اسلام...


سامرا دیلی: "مامورین اداره پلیس سامرا امام نقی را به دلیل آتش زدن مجتمع های مسکونی سامرا در شهرک نقویه در ظهر روز قبل دستگیر کرده و بردند و پس از ضبط اعترافات امام انگیزه امام را از این کار را مجبور کردن مردم به حظور در نماز جماعت به تعصی از جدشان رسولولو اعلام کردند."



قال الصادق - عليه السلام -:ان قوما جلسوا عن حضور الجماعة فهم رسول الله - صلى الله عليه وآله - ان يشعل النار فى دورهم حتى خرجوا و حضروا الجماعة مع المسلمين ؛
عده اى در هنگام وقت نماز جماعت مى نشستند (و به نماز جماعت حاضر نمى شدند) پيامبر اسلام تصميم گرفت كه خانه هاى آنها را آتش بزند تا از منازلشان بيرون آمده و در جماعت مسلمين حاضر شوند.
(بحارالانوار، ج 88، ص 16)

از ابو داروین



رابطه اسلام و سنگ پا...


هرازگاهی کفار یکی از دانشمندان خود را خدمت امام می فرستاند تا بر آیات قرآن ایرادی وارد کند. امام نیز سخنان دانشمند را صبورانه می شنیدند و در پایان قاطعانه می فرمودند: "تو شعورت نمی رسه." و بدین ترتیب نقشه کفار نقش بر آب می شد.

رابطه اسلام و سنگ پا – بخش پیش بینی های علمی قرآن – در زرده

از سایمون النقی

Tuesday, August 21, 2012

امام و اعجاز سخن گفتن با حیوانات


Monday, August 20, 2012

مجازات عددی قرآن


اندر حکایات نقی و فقرا


ابو سارق خاوری نقل میکند که امام (ق) در مجلس درس صحابه نشسته بود و از ثواب خوشحال کردن فقرا سخن میگفت یکی از صحابه گفت یا نقی بیلاخ به فدایت مثالی عینی را برای ما نشان بده امام پس از نشان دادن انگشت وسط به صحابه، آنها را با خود به سامرا برد تا به صورت عملی نشان دهد. در زیر درخت بزرگ سامرا درویش کوری بود که فقط یک خر داشت و روزها در آنجا نی میزد و مردم سامرا به او پول میدادند. امام رو به صحابه کرد و گفت خوب نگاه کنید: امام نزدیک رفت و با چالاکی تمام خر را دزدید و پس از جماع با آن به پارکینگ عفیر انتقال داد و مخفی کرد پس مدتی درویش که تازه متوجه نبودن خر خود شده بود شروع کرد به گریه و زاری که همدمم و یار وفادارم نیست و ... امام نزدیک رفت و دست نوازشی بر باسن درویش کشید و گفت چرا گریه میکنی؟ درویش ماجرا را برای امام تعریف کرد امام گفت ای مرد صبور باش و به خدا توکل کن و صدقه بده من نیز دعا میکنم تا خرت پیدا شود. پس از دو روز ضجه زدن و ناله درویش بینوا امام خر را برد و به درخت بست پس از لختی که درویش خر خود را بازیافت شروع کرد به خندیدن و دعا کردن و شکر خدا ... در این هنگام امام نزدیک رفت و گفت دیدی ای مرد خداوند صابرین و صدقه دهندگان را دوست دارد، حال شکر نعمت را به جا بیاور ! پس امام کیسه سکه های درویش را از او گرفت و نزد صحابه برگشت و گفت دیدید که چگونه درویش شادمان شد !!!

حیلة الائمه - علی بن سارق اختلاسی

از  ابو داروین

چرا امامان و انبیا در آب غرق نمیشوند!!


"ابوگیر مستراحی" سر مبحث شناوری در کلاس "فیزیک اسلامی 2" از امام نقی‌ پرسید: یبن رسولولو، چرا هیچگاه در تاریخ ادیان دیده نشده که ائمه و انبیا در دریا غرق شوند؟
امام در پاسخ کوتاهی‌ فرمودند: چون چگالی غائط کمتر از ۱ است، پس روی سطح آب میمانند!!
سپس با دلخوری رو به ابوگیر فرمودند: شما که "فیزیک اسلامی 1" رو پاس کردین چرا این سوالای "سطحی" رو می پرسین؟!

از نقی ناقلا

Tuesday, August 14, 2012

امام نقی :صرف ندارد,این ناله ها موقتی است


Monday, August 13, 2012

سوره مبارکه بی حجابی در زلزله

به نام آنکسی که اشکنه نخورد و مرغ کوفت کرد تا اینکه خدا از دست او خشمگین شد و زلزله فرستاد 
________

همانا به درستی که این است و جز این نیست که همان خود احمقش است (1) ای کسانی که در چهارراه ها ایمان آورده اید (2) علت زلزله همان بی حجابی مفرط است (3) صد در صد عده ای در آنجا که زلزله آمده است بد حجاب بوده اند و یا تظاهر به روزه داری می کردند (4) و یا زیر درخت سیب جماع کرده بودند تا ختنه گاه (5) وگرنه بیخود زلزله نمی آمد (6) ما 

کشف کردیم که الله چون داخل رخت خواب همه نفوذ دائمی و الهی دارد (7) بیست و چهار ساعت مشغول ضبط کردن اعمال شما در رخت خواب است [ هارد دیسک الهی مدخل فیلمهای سکسی شماست ] (8) اینکه چقدر تا ختنه گاه دخول کرده اید [ الله تا دسته شما را نگاه می کند ] (9) برای او خیلی مهم است که چقدر تا دسته رفته باشد (10) اینکه آیا منی از شما [ که سفید است ] در این ماه مبارک خارج شده است یا خیر [ به زور یا به اختیار ] (11) برای او بسیار مهم است که بداند چون او مالک آسمان و زمین و یوم الدین است (12) علت زلزله همین جیزهاست که می آید (13) الله بسیار بیکار و مشغول تماشای فیلم های شما است [ چقدر شما را دوست دارد ] (14) مخصوصا در ماه مبارک رمضان [ که فقط شما را تماشا می کند] (15) مخصوصا در شبهای قدر [ قدر همان اندازه ختنه گاه شماست ] (16) کسی که قرعان را در همین شبها یک دفعه نازل کرده است (17) برایش این شبها خیلی مهم است [ ولی در طول سال تغییر می کند چون قمری است ] (18) پس احتمالا شما نخواسته و ندانسته گناهی در این شبهای عزیز انجام داده اید مثل خوردن سینه های طرف که از آن شیر بیرون آمده است (19) برای همین است که زلزله آمده است ؟ (20) اگر تا ختنه گاه داخل نمی کردید (21) قوانین سوم نیوتنی - فیزیکی اسلام از سوی زمین در جهت عکس به سمت رخت خواب شما نمی آمد (22) حتما هم دمر دخول را انجام دادید؟ (23) دمر, البته تخصص شیطان است (24) به هر حال ای رسول معصوم خدا ! ما می خواهیم بدانیم چرا مردم سوریه این قدر از بشار اسد حمایت می کنند و دنیا هنوز نمی فهمد ؟ (25) آن را پخش کنید و همچنین پیام رهبری را به مناسبت شهادت مولای مفت خوران (26) راستی در ونزوئلا خانه هایی ساخته ایم که در برابر زلزله 9 ریشتری هم مقاوم است (27) ما چاوز را دوست داریم (28) او مثل بشار برای ما عزیز است (29) راستی به حساب ما پول نریزید چون ما آنها را برای مردم غزه خواهیم فرستاد (30) بهتر است خودتان آنجا بروید و کمک کنید (31)





امام نقی و الله


Friday, August 10, 2012

روزه بر چه کسانی واجب است


جوانکی بنام اِبن اُبنه خدمت امام رسید و سوال کرد یا نقی، پدرم اوره دارد، قند دارد، زخم معده دارد، زخم روده دارد، زخم بستر دارد ... . آیا باز هم روزه بر او واجب است؟
امام پرسید: عقل چه؟
جوان گفت: نه ندارد.
امام فرمود به جدّم سوگند که روزه بر او واجب است !

از محفل شیعیان مرتضی نقی

رابطه شمشیر و فساد


نقی فرمود : از ابن راسولولو نقل است که گفته" انا شهر علم و علی باب ها " و نقی ادامه داد که ابن ملجم شمشیر را بر فرق علی زد تا اینکه تمام علم و اندیشه از دین اسلام رخت بربست . سپس ضمن فحاشی به ابن ملجم ، فرمود کاش شمشیر را به بیضتین علی میزد تا فساد و فحشا از دین اسلام برود. 

نقی و ندای درون ص 313

از Sasan Sa

الم نشرح لک تحتک


بسم النقی الگوگولی المگولی 
الم نشرح لک تحتک ( ۱ ) 
ووضعنا عنک مغزک ( ۲ ) 
الذی انقض دولک ( ۳ ) 
ورفعنا لک طولک ( ۴ ) 
الغولک ( ۵ ) 
فان مع الیسر عسراً ( ۶ ) 
ان مع الیسر عسراً ( ۷ ) 
فاذا جمعت فانصف ( ۸ ) 
والی ربک فسبح ( ۹ ) 
صدق النقی ذوالنعوظ العظیم.
.
.
به نام نقی گوگولی مگولی 
ای نقی آیا به تو ماتحت گشاد عطا نکردیم که هر کاری دلت خواست انجام دهی ( ۱ ) 
و بار سنگین مغز و عقل و شعور را از تو دور نگه داشتیم ( ۲ ) 
در صورتی که بار سنگین عقل و شعور و فهم ممکن بود ذوالنعوظ تو را خمیده کند ( ۳ ) 
و طول ذوالنعوظ تو را بلند کردیم ( ۴ ) 
همانی که شبیه یک غول بی شاخ و دم است ( ۵ ) 
پس ای نقی بدرستی که پس از این خوشبختی که داری برای عسکری کوچولوی تو چیزی جز بدبختی نیست ( ۶ ) 
ای نقی بدان که به تلافی همه گشاد بازی ها و آب انگورهای فراوانی که نوشیدی و جماع های بی نهایت و دزدی و چپاول بیت المال و افرادی که نصف کردی عسکری کوچولوی تو را بی بیضه و بی شوشول و عقیم آفریدیم چون که الله هستیم و مرض داریم و علاقه مند به کرم ریختن ( ۷ ) 
پس هنگامی که از جماع خسته شدی به نصف کردن دیگران بپرداز و هر کاری که دلت خواست بکن ( ۸ ) 
فقط جون عمه ات تسبیحی به دست بگیر و الکی چهار تا دونه تسبیح بشمار که دلمون به یه چیزی خوش باشه ( ۹ ) 
راست گفت نقی که صاحب ذوالنعوظی بسیار بزرگ است.

از ریحانه النقی

سوره شب قطع


بسم النقی الگوگولی المگولی 
انا اقطعناه فی لیله القطع ( ۱ ) 
وما ادرئک ما لیله القطع ( ۲ ) 
لیله القطع تیزاً من الف تیغ ( ۳ ) 
تنزل الملائکه الجیز فیها باذن تیزهم من کل تیغ ( ۴ ) 
خونیناً هو حتی مطلع الفجر ( ۵ ) 
صدق النقی ذوالنعوظ العظیم.
.
.
به نام نقی گوگولی مگولی 
همانا ما شوشول عسکری کوچولو را در شبی به نام شب قطع از بیخ قطع کردیم به تلافی همه گشاد بازی های پدرش نقی ( ۱ ) 
و تو چه دانی که شب قطع چیست ( ۲ ) 
در شب قطع هر تیغ از هزار تیغ تیزتر می شود ( ۳ ) 
در شب قطع فرشتگانی بسیار جیز و تیز نازل می شوند که مجهز به انواع تیغ جیز خیلی تیز هستند ( ۴ ) 
و در آن شب جای بریدگی شوشول عسکری کوچولوی بدبخت تا طلوع آفتاب خونریزی شدید داشت ( ۵ ) 
راست گفت نقی که صاحب ذوالنعوظی بسیار بزرگ است.

از ریحانه النقی
.

حضرت علی چگونه شهید شد؟(به درک واصل شد)


از نشانه های مسمومیت فکری جدم اینست که شمشیر سمی به مغزش رسید اما مغزش به سم عادت داشت و دو روز دوام آورد تا اینکه بر اثر خوردن شیر زیاد اسهال گرفت و مرد.

از سایمون النقی

Thursday, August 9, 2012

شرط من برای دست کشیدن از نقی و نقویت


به نام الله پاسدار حرمت ناموس زهرا 

می خواهم با علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی بیعت کنم ولی یک شرط دارم. بعد از اینکه رهبر معظم انقلاب شرط مرا قبول کرد توبه می کنم و دست از همه فعالیتهای خود می کشم و خودم را به ماموران وزارت اطلاعات و سپاه تحویل می دهم و هر کاری آنها بگویند انجام می دهم و حتی اگر آنها مرا شکنجه و اعدام کنند می پذیرم. اما شرط من چیست ؟


شرط من برای دست کشیدن از آیین نقوی و توبه و بازگشتن به راه علوی 

اینجانب نقی فیروز فرستاده خدا از رهبر جمهوری اسلامی تقاضا دارم به مدت یک ماه ( 30 روز کامل ) , روزانه 24 ساعت , با نشان دادن تصاویر خود و مجتبی , از یک دوربین مدار بسته در خانه خود شان , حجت را بر همه تمام کنند. همه مردم باید دسترسی به این فیلم به طور مستقیم داشته باشند یعنی فیلم به طور زنده پخش شود. لذا : 
1- در ساعتی که مقام معظم رهبری و آقا مجتبی در توالت هستند می شود فیلم را به مدت 5 دقیقه ای سانسور کرد 
2- مقام معظم و آقا مجتبی حق ندارند در این مدت با کسی یا کسانی چه مستقیم و چه غیر مستقیم سکس داشته باشند ولیکن وجود همسران ایشان کنار آنها امری بدیهی و ضروری است
3- مدت فیلم 30 روز کامل است و هر روز 24 ساعت و نباید وقفه در پخش آن صورت گیرد 
4- فیلم باید زنده باشد و از شبکه های تلویزیونی پخش شود تا مردم آن را به طور مستقیم و زنده تماشا کنند. 
5- برای اطمینان که فیلم از قبل ضبط نشده است , باید عده ای از نمایندگان مردم در ساعات خاص مثلا ساعت 9 و 12 و 3 و 18 به آنجا رفته و دست تکان دهند. 
6- پخش صدا ها باید واضح باشد و تصاویر باید واضح باشد لذا تصاویر غیر واضخ و صداهای غیر واضح قبول نمی باشد. 
7- هر روز باید رهبر روزنامه همان روز را ( حد اقل 4 روزنامه ) نشان دهد تا تاریخ آن با تاریخ روز بخواند. 
8- بعد از یکماه فیلم باید پاک شود و دیگر پخش نشود.
9- مکالمات تلفنی به داخل و خارج باید پخش شود با صدای واضح 
10- مقام معظم و نایب بر حق ایشان مجتبی , حق دارند روزی 3 وعده غذای گرم به میل و رغبت خود نوش جان کنند . 
11- مجتبی و مقام معظم حق ندارند در یک خانه زندگی کنند لذا باید هر دو ی آنها فیلم برداری شوند. 
12- کسی حق ندارد درگوشی یا مقام و فرزند ایشان صحبت کند
13- نامه و نامه هایی که برای مقام و فرزند ایشان می آید باید متن آن نشان داده شود و بلند خوانده شود. 
14- استفاده از زبانهای بیگانه مانند عربی و زبان اشاره در این یک ماه قدغن خواهد بود 
15- کشیدن سیگار و هر گونه دودی فقط در فضای خانه آزاد است لذا توصیه می شود مقام و فرزند ایشان به بالکن و یا حیاط نروند مگر آنکه دوربین همراه آنان باشد 
16- برق و آب و گاز خانه نباید متوقف و قطع شود و خانه نباید در محیط زلزله خیز قرار داشته باشد لذا وسیله تولید برق زاپاس و آب مکفی توصیه می شود تا بهانه ای نباشد. 
17- داخل خانه باید نور کافی داشته باشد حتی موقع خواب 
18 - اگر 17 اصل گفته شده رعایت شود , من هم بیعت خواهم کرد. 

از فیروز فرستاده خدا

امام و فرار از ضربت خوردن


نقل است امام نقى هرسال، نوزدهم ماه رمضان را از ترس اينکه سرشان نيز مانند ماتحتشان بشکافد، به غار کهف پناه برده و پس از چندين روز دوباره به ميان اصحاب بازميگشت.
ابن ملقم که به اين رفت و آمد هاى امام مشکوک شده بود، از قضيه با خبر شده و در يکى از شب هاى قدر، او را در غار کهف، در حالى که با خفاش ماده اى گرم گرفته بود، نصف کرد.

از Ali Alaki

سوره ماه عسل


ای پیام آور ما ! هیچ می دانی چرا طنز و موسیقی و آواز خواندن و رقص و پهلوانی و نام آوری در علویت حرام است؟ (1) خب ! حتما نمی دانی که وحی ما را می نویسی (2) ما به تو که گزیده ترین انسان هستی می گوییم (3) فقط به تو می گوییم (4) حتی اگر خواب باشی ما تو را بیدار می کنیم که به تو بگوییم (5) ای پیام آور ما ! اگر قرار شود مردم انتخاب کنند و پای کنسرت ابی و گوگوش و داریوش و... بنشینند دیگر کسی به مسجد برای گوش دادن به آخوندهای علوی نمی رود(6) یا اگر موسیقی نواخته شود و مردم برقصند و شادی کنند دیگر کسی دنبال عزاداری در مساجد و حسینیه و تکیه ها نیست(7) اگر یک ورزشکار خوش اندام مدال طلا بیاورد ؛ مردم ترجیح می دهند قیافه او را تماشا کنند تا قیافه ضجرآور یک آخوند را (8) که اگر صد سگ هم صورت آنها را لیس بزند باز هم کثافت و نکبت از قیافه آنان می ریزد(9) ای پیام آور ما ! می دانی چرا مملی شراب را حرام کرد؟ (10) چون عده ای که پای سخنان ضجر آور مملی می نشستند و چرندیات او را می شنیدند (11) ناگهان او را مسخره می کردند و دست می انداختند (12) این بود که ممل شراب را حرام کرد(13) مخصوصا عده ای هم یهودی آنجا بودند (14) وقتی دیدند که مملی دارد داستانهای آنها را با تحریف و نادرست برای آنها تعریف می کند (15) مملی را دست می انداختند(16) این بود که مملی کینه شتری با آنها پیدا کرد(17) برای همین طنز و پهلوانی و رقص و می گساری در دین مملی حرام شد (18) ولی ما همه آنها را می شناسیم(19) ما می دانیم که این 48 عجم برای زیارت به زینبیه نرفته بودند (20) چون آدم هر چقدر هم احمق باشد به مناطق جنگی سفر زیارتی نمی کند مگر آنکه ماموریتی برای کشتن داشته باشد (21) ای رسول خدا ! ما برای رهبر آنها شرط گذاشتیم تا با آنها بیعت کنیم (22) ولی آنها قبول نکردند(23) ما از اینجا نیویورک اعلام می کنیم که آنها باید شرط مرا قبول کنند (24) وگرنه به عذاب الهی دچار می شوند(25) ما ناخنهای آنها کشیده و داخل دهانشان می کنیم (26) بعد انگشتان آنها را یکی در میان قطع می کنیم و به سگها می دهیم (27) بعد گوش آنها بریده و داخل بیت الخلاء می اندازیم (28) اما آنها قلبشان سیاه است و آدم نمی شوند (29) چون از ما می ترسند (30) آنها حتی از نام نقی هم وحشت دارند(31) ولی ما به حق هستیم (32) و آنها باطل هستند (33) وگرنه از خود در 30 روز فیلم تهیه کرده و آن را نمایش می دادند (34) عذاب خدا بسیار علیم است (35) بگذار بدانند (36) ما همه چیز را از پشت تلسکوپ الهی مشاهده می کنیم (37) 

از فیروز فرستاده خدا

Wednesday, August 8, 2012

کاروان ورزشی ائمه در قلنپیک لندن


کاروان ورزشی ائمه در قلنپیک لندن خوش درخشیدند و سرافراز به سامرا بازگشتند. مدال هایی رنگارنگ به شرح زیر:

علی ابن ابی طالب، طلای رشته پرتاب سروگردن، همراه با شکستن رکورد جهانی این رشته که متعلق به خودشان بود(۷۰۰ نفر در یک روز). تیمور لنگ و محمود افغان به ترتیب مدال های نقره و برنز را بر گردن آویختند.
حسن: با گرفتن پول از حریف چقر خود در بدو مسابقات کنار کشید و با آن پول به عشق و حال با زن های انگلیسی پرداخت.
حسین و ابول فرز: مدال طلای دو امدادی. حضرات مشک آب را آنقدر دور میدان دست به دست چرخانیدند که از ورزشگاه به بیرون منحرف شدند. تلاش پلیس برای توقف آن ها در خیابان های لندن بی نتیجه ماند و نهایتا به ضرب گلوله از پای درآمدند.
سجاد: متاسفانه باز هم به علت اسهال مزمن نتوانستد در این دوره از قلنپیک بدرخشند. 
کاظم: ایشان در حین کشتی با حریف آمریکایی قاطی کردند و گردن حریف را گاز گرفتند. علت این رفتار غیرورزشی کشف و ضبط قرص های آرام بخش ایشان در فرودگاه لندن گزارش گردید
رضا: ایشان علی رغم کسب مقام اول پرتاب کبوتر خواهان مدال نقره شدند. در جواب خبرنگار سامرا علت این کار را دلزدگی از طلاهای حرم مبارکشان عنوان کردند.
تقی: متاسفانه حضرت به علت پوشش نامناسب در مرز لندن دیپورت گردید.
نقی: مدال طلای کشتی! پس از مسابقه اول حضرت و اجرای فن دست در کُنده، هیچ کس حاضر به مسابقه با ایشان نشد.
عسگری: متاسفانه به علت عدم وجود آلت مردانه از ورد به مسابقات مردان و به دلیل وجود بیضتین از ورود ایشان به مسابقات زنان جلوگیری کردند.

از صحابه دوگانه سوز

شعری در وصف مولای قاتلان علی


سالروز مرگ قاتل تاریخ است امروز
روز خودزنی‌ و گریه و زاریست امروز

او را، قتل و کشتار کار , و علی‌ نام است
روایت است غذایش خرما و کمی‌ نان است

گویند محترم بود و آقا , و با کسی‌ نداشت کاری
با احترام میکشت و جز کشتن کافر نداشت راهی‌

غافل از آنکه اوخود کافر بود و دشمن خدا
از متجاوز گر و غارت گر نبود راهش جدا

گویند مهربان بود و یتیمان بی‌ پدر را, پدری میکرد
پشت بیوه زن بود و زندگیشان به خوشی‌ سپری میکرد

غافل از اینکه مردان هوشیار, سر می‌برید وغارت زیور میکرد
بچه ها را بازی می داد و با زنان مردم خستگی‌ خود بدر میکرد

توپنداری که او شیر خدا بود و نبود تا ابد سرتر از او ؟!!
مولا و جانشین پیامبر او بود و نیافرید خدا برتر از او ؟!

آری او جانشین پیامبر خون خوارتر و بی‌شرم و بی‌حیاتر از خود بود
که اطاعت میکرد از سرور خود و می تاخت و می‌ساخت از خون رود

افتخارش ضربه شمشیرش بود که صد سر به یک ضرب می زد
با قامت کوتاه و افکار‌ زارش, تمام عمر فقط به یک در می زد

شرور و یاور شیطان بود، و صاحب خانه و مالک آن در
که خود تباه می‌‌شد و بی‌ پروا,می‌‌ تاخت این ور و آن ور

نکن گریه و مزن بر سر , به خاطر یک تیمار و یک جانی
که اینهمه بدبختی و ظلم را او و دینش است باعث و بانی‌

آ.ن

Saturday, August 4, 2012

امام نقی و گریه برای جد مظلومش علی


امام نقی در کشتارگاه صنعتی شروع به گریه کرد. ابولاشی از حضرت پرسید: دیدن صحنه ذبح گوسفندان آزارتان داد؟ 
حضرت فرمود: یاد جد مظلومم علی افتادم. آن موقع که این دستگاهها ی پیشرفته نبود، ایشان با همان دست خالی هفتصد نفر را گردن زد.


از Araz Ardabili




ابولاشی و شباهت بچه امام نقی به او


امام نقی:«ابولاشی جان، تو به هر حال نزدیک ترین صحابه من هستی، رابطه تو و من، مثل علی هستی برای محمد! این زن یهودی، باز می خواهد روی سر من آشغال بریزد، لطفا تو اینبار لباس مرا بپوش و به جای من برو ....»
ابن قنبل روایت می کند که متاسفانه ابولاشی، دستور امام را درست درک نکرد و فکر کرد باید مانند علی، در بستر امام نقی بخوابد! امام نقی هنوز بر بالای منبر بود که او لباس امام نقی را پوشید و به بستر مشترک امام نقی و سوسن وارد شد...!! 
سیره النقی، بخش عسگری کوچولو، فصل "چرا عسگری کوچولو اینقدر به ابولاشی شبیه است؟!"


از وبلاگ گمنامیان

شهادت مولایمان نقی (ع)


همانا روز شهادت مولایمان نقی (ع) بود. پس در حیاط خانه فریاد زد: "سوسن من دارم میرم خونه خلیفه، واسه شام و آب انگور دعوتم کرده!"


همانطور که قصد رفتن به سمت درب خانه را داشت غازهای خانه جلوی راهش را گرفتند و با منقارشان عبای مبارک را کشیدند. عقیر برای امام جفتک پرانی میکرد و شمقدر جلوی در خانه نشست و راه خروج را بست.


امام نقی که از این وضعیت شاکی شده بود، معجزه صحبت با حیوانات را روشن کرد و گفت: "شما چه مرگتونه!!! چرا مزاحم میشید؟"


که حیوانات یک صدا گفتند: "یه عمر با نداریت ساختیم، برنج آشغال هندی به خوردمان دادی، یونجه بی کیفیت، آب انگور آب زیپو و ....! حالا داری تنها تنها میری خونه خلیفه برنج اعلا با آب انگور خوب بزنی؟"


پس اشک در چشمان امام حدقه زد و قول داد که برای آنها نیز از سفره خلیفه چیزی بیاورد.... ولی آن امام مظلوم هیچ وقت برنگشت.


از لودويگ فن نقي

Islam's interpretation of the modern technology.


After visiting the industrial slaughterhouse of Samara city Imam Naghi started to cry. One of the apostles of his holiness asked him about the reasons of him crying and if the scenes of killing animals had caused any emotional distress. 


Imam Naghi stared at that naive apostle's face for a few seconds and explained that the very thought of all these great modern killing-machines not being available at the time of his great grandfather Muhammad aggravates and inflicts him to point of crying.


Poor Muhammad had to KILL all those PEOPLE with his own TWO HANDS!
__________________________________________________________________________


Islam's interpretation of the modern technology.

از Hori Alnaghi

علل خطاب شدن امام نقی به امام حمام


خدا که از کفر و روزه خواری مردم سامرا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت عذاب خود را بر آنها نازل نماید. به نقی دستور داد یک کشتی بسازد و از هر حیوانی یک جفت را بر آن سوار کند.
متاسفانه به دلیل گستردگی حوزه مسئولیت های امام ازجمله برقراری عدالت بین همسران متعدد، برگزاری هزاران رکعت نمازهای فرادا و جماعت در شبانه روز، سرکشی مداوم به بیوه زنان و ایتام سامرا، پاسخگویی به شبهات و سوالات دانشمندان و مبارزه سیاسی مداوم با خلفای ستمگر عباسی، بعد از 40 سال تنها توانست یک قایق کاغذی بسازد. و خدا که نمیخواست حرفش دو تا شود، یک وان بهشتی و ماکت کاملی از سامرا و مردمش را برای منزل امام فرو فرستاد تا ایشان هر وقت به حمام میروند، تحقق وعده الهی را شبیه سازی نمایند. 

علل خطاب شدن امام نقی به امام حمام

از سوگلی النقی

خطاهای محاسباتی اعجاز


نقل است امام و ابولاشی درحال فرار از مأمورین معتصم به غاری پناه بردند. به اذن خدا عنکبوتی بر ورودی غار تار تنید، کبوتری در آنجا لانه کرد و تخم گذاشت، سپس خدا کمی فکر کرد و فرمان داد شمقدر که با بی احتیاطی امام در غار رها شده بود به صورت اتو پایلت از صحنه دور شود. خدا باز بیشتر فکر کرد و فرمان داد علفهایی که زیر پای حضرت و ابالاش هنگام ورود به غار له شده بودند باز روییدند، سپس متوجه شد که ابالاش قبل از ورود به غار در آنجا غائطی سهمگین کرده، پس به ابرها فرمان داد باران ببارند تا غائط ابولاشی شسته شود... در این هنگام مأمورین رسیدند و چون باران می آمد به همان غار پناه بردند... در این لحظه صدایی مهیب از آسمان شنیده شد که گفت «اوپس!!»


خطاهای محاسباتی اعجاز، فصل پنجم


از ابو قشنگ

سوره ی در فکر دوست


ای رسول ما ! اگر می خواهی کسی به فکر تو باشد (1) خانه و زندگی اش را غصب کن و او را برای زندگی به پایین شهر بفرست [ در خانه ای اجاره ای ] (2) آنگاه او به تو روز و شب فکر خواهد کرد (3) ای رسول ما ! چند بار به تو گفتیم که همه چیز خواست خداست؟ (4) همین خدایی که گردش کائنات و زمین و ستارگان در دست اوست (5) باعث گرانی و فقر و کمبود مرغ و ارزش دلار است (6) پس بیهوده چرا این و آن را متهم می کنی ؟ (7) همین اوست که می دهد و میگیرد وگیر می دهد (8) اگر مردم حجاب دارند به خواست اوست (9) اگر زلزله می آید به خواست اوست (10) برای همین هم امام ما همواره گفت که اقتصاد مال خر است (11) و او درست می گفت [ هر چند احمق بود ] (12) ای رسول ما ! با مشتری درست صحبت کن و دمپایی بپوش (13) چه زیباست خود را عطر زده و داخل مستراح شوی تا از خود سرمست نشوی (14) ای رسول خدا ! تنگه هرمز را فعلا قفل نکن! (15) شاید یک کشتی محموله اش قرآن باشد و بخواهد آن را از طریق این آبراه به پاکستان برساند (16) ای رسول خدا ! چرا در مسابقات در بین 6 نفر هفتم میشوند ؟ (17) ما دقت کردیم که زنانشان با چادر و روسری چه اعتماد به نفسی دارند (18) حجاب مانند لامپ آویزان و روشن است (19) مبادا آن را خاموش کنی (20) ای رسول خدا ! خامنه ای را نگاه کن ! پنج میلیون خانه مسکونی به نام اوست (21) بعد تو یک خانه هم از خود نداری ؟ (22) این چند نفر را که به جرم دزدی اعدام کردیم , همه شان 30 درصد خمس به رهبر داده بودند (23) ولی باید 60 درصد می دادند (24) برای همین اعدام شدند(25) ای رسول خدا ! برای اینکه نفت در دست تو باد نکند آن را نصف قیمت به روسیه بفروش (26) آنها تو را حمایت معنوی خواهند کرد (27) هر چیزی که بوی بد می دهد متعفن و عن نیست مگر اینکه دست الله بر روی آن باشد (28) ما امامان بزرگوار را که معصوم بودند عصمت بخشیدیم و نقی را که همان هادی 007 است دوست داریم (29) خدا با شما بازی می کند (30) 


از فیروز فرستاده خدا

چگونه امام مهربونی باشیم


امام نقی (عَین) طبق عادت ساعت 9 شب جلوی خانه زن یهودی آمد و منتظر زباله ها شد که بر فرق مبارک ببارد ولی هرچه منتظر ماند خبری از زباله های آن زن یهودی نشد .امام تصمیم گرفت علت را از همسایه هایش پرس و جو کند .یکی از همسایه ها رو امام نقی (عَین) گفت : یا نقی (عَین) آن زن از قبیله بنی قریظه بود که چند روز پیش شما و اصحاب به انجا ریختید و سر های مردان را بریدید و زن هایشان را به کنیزی گرفتید ...
حضرت تا این خبر را شنید بغض گلویش را گرفت و سریعا به پیش ان صحابه رفت و زن یهودی را از کنیزی آزاد کرد تا بدین گونه به همه ثابت کنند که اسلام دین رحمت و عطوفت است ...


اصول آبجو - چگونه امام مهربونی باشیم


از Shahriar Secular

Friday, August 3, 2012

Imam Naghi and honesty!


Abu Lashi, the best known apostle of Imam Naghi's, asked Imam “my dear Imam, what is the first thing that comes to your mind when you hear 'The Democratic Republic of North Korea'?!
Imam Naghi replies “my dear Lashi!. The first thing that hits my mind after hearing this irrelevant name is ' Islam a religion of peace'”!.


Imam Naghi and honesty!


از Hori Alnaghi

The benefits and beauty of Hejab in the last true religion of Allah!


Fatima was sitting on the dust; alone by herself!. No books, music or any source of art was available to her...Everything was banned after Islam!. Nothing stimulated her mind or brought up her creativity. Her husband, Ali, was on the battle field along side her dad Muhammad; most probably busy killing the infidels, plundering their belongings and raping their wives!


Fatima sighed, it was time to do something FUN!!!


She wandered in the streets for a while and ended up in the first man's tent that she saw...That is right!
Nobody could see her. Not even that man; not her face at least!. She kept her face hidden and had the best sex of her life with that strange man for hours!


The benefits and beauty of Hejab in the last true religion of Allah!


از Hori Alnaghi

Thursday, August 2, 2012

علت روشن ماندن هاله نور امام نقی


از ابودینام نقل است که ابولاشی پیوسته در رکاب امام نقی بود و تند تند رکاب می زد تا هاله نور حضرت روشن بماند.


ابولاشی و رکاب زدن در دوچرخه ولایت و امامت


از نقرئیل امین

صفت مردم پارس


روزی ابولاشی از امام نقی (ع) پرسید: اماما این پارسیان چه صفت و خصیصه ای دارند که اینگونه ماتحتشان دریده شده است؟
امام نقی (ع) فرمود: مفت خوری! همانا جماعتی که برای آب و برق مجانی و به هدف مفت خوری انقلاب کنند در نهایت گه خوری میکنند!


از لودويگ فن نقي

مباحثه امام نقی و معتصم در باره امامت نقی


معتصم: نقی از کجا بدونیم تو امام بر حقی؟
امام نقی: این دستونشته جدم رسولولو تایید می کند که من امامم.
معتصم: از کجا بدونیم که این دستنوشته رو خودت ننوشتی؟
امام نقی: چون من میگم.
معتصم: از کجا بدونیم حقیقت رو میگی؟
امام نقی: چون بر اساس این دستنوشته من امام بر حقم.
معتصم: چجوری اصالت دستنوشته رو تایید کنیم؟
امام نقی: من شهادت میدهم که این دستنوشته خود رسولولوست.
معتصم: چرا باید به تو اعتماد کنیم؟
امام نقی: چون توی این دستنوشته گفته شده من امام بر حقم.
...
این مکالمه چندسال به همین شکل ادامه پیدا می کند تا اینکه موریانه دستنوشته را می خورد و امام نقی بسیار افسوس میخورد که چرا زودتر به شهری دیگر هجرت نکرده بود


از روباه نقویان

حکمت این چیست که ایرانیان نام قاتلان پدرانشان را روی فرزندانشان میگذارند؟


ابولبول روایت می کند که ادیبی امام نقی را بپرسید که حکمت این چیست که ایرانیان نام قاتلان پدرانشان را روی فرزندانشان میگذارند؟


امام قهقه ای در کرد و بفرمود: این که چیزی نیست! من مادرم سمانه، کنیز مراکشی بود که خاندانش را مسلمین بکشتند و در سهم امام جواد بیافتاد و مرا پس انداخت ولی هنوز خودم سنت سپوختن کنیز را پاس میدارم.


ادیب تا چنین شنید ادب را کنار گذاشت و به اول تا آخر امام و اهل بیت فحش کشید.


از روباه نقویان

امام نقی و سر کار گذاشتن اصحاب با حالت عرفانی


نقل است روزی امام نزد جمعی از صحابه رفت وفرمود: آیا میدانید چه میخواهم بگویم؟ صحابه گفتند نه نمیدانیم. امام فرمود پس من برای جماعتی ابله سخنرانی نمیکنم و مجلس را تر ک نمود. فردای آنروز امام به همان مجلس و نزد همان اصحاب رفت و فرمود: آیا میدانید چه میخواهم بگویم؟ اصحاب گفتند بله یا نقی. امام فرمود پس چه بگویم که شما میدانید؟ و مجلس را ترک فرمود. روز بعد نقی بر همان مجلس فرود آمده و از صحابه همان سوال را بپرسید. نیمی از صحابه گفتند آری و نیمی گفتند نه! امام فرمود آنهایی که میدانند برای آنهایی که نمیداننند تعریف کنند. نقل است صحابه خشتکها دریدند و جملگی با یک 4 لیتری بنزین خود را بسوزاندندی.


نقی و آسکاریس


از حقایق زشت(The Ugly Truth)

مکالمه امام نقی و داروین


مکالمه امام نقی و داروین:
داروین جون دستت درد نکنه.چقدر خوب توضیح دادی. خداییش این قضیه تکامل چقدر باحاله. من نمیدونم چرا این جماعت هی بهت بدوبیراه میگن
- (داروین با صورتی عرق کرده) قابل نداشت نقی جون. بماند که ده ساعت توضیح دادم تا بگیری داستانو... ولی ارزششو داشت
- لطف کردی. فقط یه ابهام کوچولو واسم پیش اومده...
- بگو نقی جون در خدمتم
- والا این تئوری تکاملت که حرفی درش نیست... فقط من نفهمیدم این (( علق)) که ما ازش بوجود اومدیم چی شد این وسط؟؟


(داروین خشتک دریده و نعره زنان به بیابان میرود)....


از ناقشتاین

روزه دار گرامی!


روزه دار گرامی! 
با توجه به تحریم خرید و فروش محصولات نفتی، خدمات بانکی، حمل و نقل و خدمات بیمه، همچنین گرانی نان و نایاب شدن مرغ، امسال از باز کردن درهای آسمان به روی شما جداً معذوریم. 


امضا: امام نقی (ع)، سخنگوی اتاق مشترک بازرگانی عرش الهی- بلاد پارس


از سوگلی النقی

واکسن تحریم,ساخت امام نقی


از جمله اختراعات امام نقی(ع) می توان به «واکسن تحریم» اشاره کرد که همزمان دو جایزه نوبل اقتصاد و پزشکی را برای حضرتش به ارمغان آورد. ابولاشی نقل می کند وقتی حضرتش هفت گاو چاق را به خواب دید که در باتلاقی گیر افتاده بودند، شستش خبردار شد که اقتصاد سامرا رو به فنا بوده و قحطی در راه است. پس واکسن تحریم را به مردم عرضه نمود و اهالی سامرا نیز نعره زنان صف ها کشیدند و واکسنها زدند و قحطی برایشان تبدیل به گلستان شد.


امام و واکسیناسیون


از راز مزدشت

راه های رسیدن به خدا



خداوند چو از پیش ببندد دری 
ز مقعد گشاید در دیگری 



 ای کسانی که ایمان آورده اید(1) امروز می خواهیم در باره راه های رسیدن به خدا با هم صحبت کنیم(2) بهترین راه رسیدن به خدا این است که خداشناسان را به کوه و کمر فرستاد (3) یعنی آنها را از شهر ها دور کرد (4) یعنی پیوند آنها را با مردمی که در شهر و روستا زندگی می کنند قطع کرد (5) بعد آنها هر چقدر دلشان بخواهد در کوهستانها دنبال خدا بگردند (6) نماز بخوانند (7) صدای اذان را بلند کنند (8) اصلا مهم نیست (9) فکر می کنید شوخی می کنم (10) فکر می کنید برای خنده گفتم ؟ (11) ای وای برشما که چنین فکری می کنید(12) اینها حقیقت محض است (13) در اسطوره ها نقل است که جمشید نخستین انسان ایران(14) جامعه را به چند طبقه تقسیم کرد (15) یکی از این طبقات آخوندها و روحانیون بودند (16) ولی نکته مهم در این اسطوره این است که (17) جمشید روحانیون و خداشناسان و آخوندها را به کوه فرستاد (18) اولش که من این اشعار را خواندم زیاد جدی نگرفتم (19) ولی وقتی کمی دقت کردم دیدم حق داشت (20) چون روحانی جماعت وقتی میان مردم باشد فتنه و آشوب و فریب و حقه و دزدی و قطع دست ایجاد می کند (21) برای همین بود که دم جمشید گرم او آخوندها را شناخته بود (22) برای همین همه آنها را فرستاد کوه و کمر (23) تا حال کنند (24) و مردم از دستشان نجات پیدا کند (25) ولی ما از این کار هم وحشت داریم (26) بیچاره آهو ها و گوسفندان ممکن است در کوه و کمر بهشان از مقعد تجاوز شود (27) برای همین باید آخوندها را داخل یک کشتی کرد و به دریا ها فرستاد (28) امکانش هست که به دلفین ها تجاوز کنند (29) ولی امکانش کم است چون یک دفعه یک کوسه امکان دارد آلت آنها را گاز بزند (30) ولی دریا از کوه برای آخوندها بهتر است(31) من که رسول خدا هستم اکنون در کوه هستم (32) خیلی احساس رسالت دارم (33) حالا توی عکس هم برایتان شعر مربوطه را قرار می دهم (34) تا وحی این سوره همراه با عکس باشد و مدرک و دلیل داشته باشد (35) باشد که همه شما فرشته شوید (36) و سجده نکنید (37) یا نق (38) 


از فیروز فرستاده خدا